شیرین خانمشیرین خانم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شیرین عسل

روزانه 5

شیرین عزیزم دلم خواست برات بنویسم .از غفلتم در روزمرگی ها و گذر لحظات شیرین کودکی ات. هر روز بزرگتر و شیرین تر میشی خدا رو شکر که رشد می کنی بزرگ می شی سالمی ولی وقتی جوجوی ناز خودمی یه چیز دیگه است. بچگیمو که یادم می آد و دلم تنگ میشه می گم این روزا شور هیجان خودشو داره داریم به اول مهر نزدیک می شیم به ماه قشنگ باز شدن مدرسه که یه روزی به نظرم قشنگترین فصل سال آغاز می شد ولی حالا به نظرم دلتنگ ترین فصل سال داره می رسه.نمی دونم چند سالیه که دیگه پاییز رو با این همه قشنگی و رنگی رنگی بودن برگ درختا دوست ندارم .نمی دونم شاید روزی که تو بخوای بری مدرسه دوباره من این فصل رو دوست داشته باشم. خدا رو چه دیدی؟؟ هان؟ حالا بریم ادامه مط...
25 شهريور 1392

روزانه-4

دختر خوشگل مامان خیلی شیرینه، خیلی ها بهش می گم شیرین، نی نی شو، چهار دست و پا راه می ره جوجو انگار حالا خیلی بزرگ شده، برام نی نی میشه. عسلکم، فدات شم. یه شب بهش گفتیم نی نی شو چهار دست و پا شروع کرد حرکت کردن در حال قربون صدقه رفتن بودیم من و باباش، اومد دست ما دوتا رو هم کشید که ما هم نی نی شیم وای که چه با مزه کلی بازی کردیم سه تایی، دیگه سر زانو های من و مهدی درد گرفته بود ولی شیرین جون هنوز دلش می خواست بازی کنه. هر دفعه یکی از ما دو تا یواشکی میکشیدیم کنار، بلا برمی گشت نگاه می کرد هرکی نمی آمد رو می گفت "آیا آیا" حالا کی دلش می اومد نیاد بازی ١ ساعت همینطوری بازی کردیم.       &...
24 شهريور 1392

روزانه-3

امشب به ما سه نفر (من و شیرین و بابایی )خیلی خوش گذشت . کلا شیرین خانم علاقه زیادی به آهنگ و موزیک و رقص داره فرقی نمی کنه آهنگه بهش بیاد رقص یا نه کلا بچم هنرمنده. خلاصه جدیدا هم هر کاری می کنیم باید سه نفره باشه ،بازی می کنیم سه نفری می رقصیم سه نفره شعر می خونیم سه نفری و ... جوجو دست منو باباییش رو گرفته که برقصیم سه تایی، فسقلی کوتاه هم نمی آد.تازه باید کردی هم برقصیم... من یه بار براش خوندم .                             شیرین باید برقصه     شیرین باید برقصه ...
24 شهريور 1392

روزانه-2

امروز ٢ روزه که شیرین خانم تنها شده دایی جونها خاله ها و مامان جون مهربون شیرین رفتند خونشون دیروز خیلی سخت بود برا هر دومون ولی امروز راحت تریم. دیشب من و شیرین خانم خیلی بازی کردیم .من شده بودم گرگ مهربون و دنبال شیرین می دوییدم که بگیرم بخورمش. اینقدر قشنگ می خندید و فرار می کرد که با تمام خستگی دلم نمی آمد بازی رو تمام کنم.بعدش بابای شیرین جون روی ناخناش لاک زد. یه لاک قرمز خوشگل دخترم کلی ذوق کرده بود و کلی رقصید. عسل مامان دوست دارم                                 &n...
18 شهريور 1392

15 ماهگیت مبارک

شیرینکم دخترک نازم ١٥ ماهه شدی.قدت:٨٤ وزنت ١٢/٣٠٠ روزگارم با تو شیرین است.                                       غم دنیا با تو شیرین است.   خوشگل مامان ١٥ ماهه شد.هر روز خوشگل تر و ناناز تر از روز قبل. دایره لغات: ماما -بابا-دادا-آیا(بیا)-های بای(بای بای)-د د (بده)-أأأب (آب)به همین کشیدگی که نوشتم. جی(گلاب به روی همه خوانندگان عزیز) تا تا (تاب تاب) دیشب همینطوری که نشسته بودم گفتم شیرین باید پوشکتو عوض کنم. خیلی خانم رفتی ...
12 شهريور 1392

سوپ خوردن شیرین کوچولو

فدات بشم جوجو بلا سوپ خوش مزه بود؟ دوست داشتی؟ ظرفشو بده به مامان عزیزم...!!!!!!   بفرمانند ادامه مطلب : بعد از خوردن سوپ باز ی با کاسه و قاشق شروع شده...     خدا خودش به خیر کنه... دخترم حالا فرض کن سوپ توشه... خیلی هم از حمام خوشت می آد مخصوصا شستن موهات حالا هی کثیف کن ، کثیف کن دیگه... فداشششش بشم من،                                         الهی شکرت ...
7 شهريور 1392

ماجراهای شیرین خانم و دایی ها

یه بعد از ظهر قشنگ آفتابی توی پارک ...   بفرمایید ادامه مطلب:     یه بعد از ظهر تابستونی که یه کمی از گرمی هوا کم شده بود یه دختر خوشگل بلا با دایی هاش تصمیم می گیرند که برن پارک. مامان شیرین خانم برای دایی ها دوچرخه می گیره که دایی ها یه کمی دوچرخه سواری کنن. شیرین خانم خوشگل هم دست در دست مامان رفتند برای خودشون بازی کنن. مامان نشست روی صندلی های پارک و دختر بلاش برای خودش کلی بازی کرد.چمن های پارک هم در حال آب خوردن بودن،چمن های ناقلا بعضی وقتها یکی دو مشت آب هم به شیرین می پاشیدن شیرین خانم اولش یه کمی ترسید ولی وقتی فهمید این یه بازیه کلی خوشش اومد و می دویید سمت چمن و فرار می کرد . ...
7 شهريور 1392

تلاش

دیدم صدای شیرین خانم می آد.انگار یه جایی گیر کرده و کمک می خواد... منم نا جوانمردانه عوض کمک کردن دویدم دوربین آوردم. آخه مامان هم به این بی رحمی؟ خوب حالا دیگه اینقدر من رو زیر سؤال نبرید شرایط اینقدر هم سخت نبود. تازشم من می خواستم جوجو یه کمی مستقل بشه حالا بیاین عکس ها رو ببینید خودتون قضاوت کنید...     خوش حال و راضی از نتیجه دادن تلاشش آفرین دختر خوشگل مامان یه عالمه بوس برای تو گلی نکته مهم:ابن لگن شیرین خانم کاملا تمیز و استفاده نشده است.صرفا جهت آشنایی شیرین خانم هست. ...
2 شهريور 1392

اندر احوالات حمام کردن

امروز صبح بعد از خوردن صبحانه بدو بدو دختر گلم رو بردم حمام  آخه قرار بود ببرمش آتلیه عکس بگیره .   لطفا بفرمایید ادامه مطالب:         . شیرین کوچولوی من جدیدا از حمام بدش می آد نه که از حمام ها نه از همه قسمتا خوشش می آد به شرط اینکه سرش رو نشورم ،بدنش رو هم نشورم !!! پس چیکار کنییییییم؟؟؟ هیچی دیگه فقط شیرین خانم آب بازی کنه دیگه از قسمت آخر که بگیرمش زیر دوش خوشش می آد. و حوله رو بهش بگیرم بریم بیرون جلوی آینه و کلی ازش تعریف کنم که وای چه دختر قشنگی چه دختر تمیزی.    در عرض 1 ربع یه دوش کوچولو گرفت.  ...
2 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شیرین عسل می باشد